شاید شما از آن دسته افرادی باشید که ترجیح میدهند در بازی، تنها به کشت و کشتار بپردازند و توجهی به داستان نداشته باشند؛ اما در این گونه موارد اکثراً پس از مدتی از بازی خسته میشوند یا بدون توجه به کات سینها و دیالوگها بازی را بهسرعت به پایان میرسانند و اینجاست که از خود میپرسند «حالا آخرش چه شد؟! »
این نوع تفکر شاید در بدو و اواسط پیشرفت بازیسازی، مشکلی ایجاد نمیکرد اما با پیشرفتی که صنعت بازیسازی به آن دست یافته، قطعاً میتوان لذت زیادی از داستان بازیها نیز برد. در این مقاله به معرفی ۶ بازی ایرانی که بهترین داستانها را داشتهاند خواهیم پرداخت، با گیمین همراه باشید.
در سبک نقشآفرینی
۱- گرشاسپ: گرز ثریت
بازی ایرانی گرشاسپ ساخته شرکت فن افزار در کل از دو سری بازی تشکیل شده است که با عناوین راز اژدها و گرز ثریت منتشرشدهاند. شاید در بحث گیم پلی، این دو عنوان تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته باشند، اما از لحاظ داستانی زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند.
داستان بازی درباره پهلوانی به نام گرشاسپ است که در آغاز بازی متوجه شورش دوباره ارتش تاریکی پس از به بند گرفته شدن آژیدهاک میشود. گرشاسپ همچنین درمییابد که سلاح اجدادی خانوادهاش یعنی گرز ثریت به دست دیوها ربوده شده و حال شما قصد دارید با به دست آوردن این گرز موفق به شکست دادن ارتش تاریکی شوید.
داستان بازی پتانسیل بسیار بالایی دارد اما این بار برخلاف روایت بسیار ضعیفی که در راز اژدها شما را نسبت به گرشاسپ ناامید میکند شاهد یک روایت نسبتاً خوب از داستان بازی هستیم. دیالوگهای بازی نیز بهخوبی نوشته شدهاند و لذت حضور در یک محیط افسانهای را چند برابر میکند. درنتیجه اگر در کنار یک گیم پلی خوب به داستان نیز اهمیت زیادی میدهید، گرشاسپ: گرز ثریت میتواند شما را بهخوبی سرگرم و درگیر خود کند.
۲- پروانه: میراث نگهبانان نور
پروانه داستان نوجوان مبارزی به نام فادیا را در یک بازی با محیط کاملاً فانتزی نمایش میدهد. پروانه با وجود اینکه یک بازی کودکانه به نظر میرسد اما میتواند هر مخاطبی از هر رده سنی را ساعتها سرگرم کند.
داستان بازی در سرزمینی سرسبز به نام ناریا جریان دارد که مردمان آن بهخوبی خوشی با هم زندگی میکنند. داستان بازی از جایی شروع میشود که قهرمان بازی یعنی فادیا متوجه حضور خزدکها (موجوداتی سبز رنگ و پلید که گویا پیش از این نیز در سرزمین ناریا حضورداشتهاند) میشود. حال فادیا باید به همراه شخصی به نام رائد این دشمنان پلید را دوباره از ناریا بیرون کند.
شاید در نگاه اول داستان بازی خیلی ساده و سطحی به نظر برسد اما با پیشرفت در بازی شاهد داستان عمقیتری هستید. بازی در بعضی نقاط فلش بکهایی به گذشته میزند تا شما را هر چه بیشتر با داستان بازی آشنا کند. با پیشرفت در بازی با شخصیتهای منفی دیگری بهجز خزدکها نیز روبرو میشوید که داستانی پیچیدهتر و غنیتر را با خود به همراه میآورند. به عبارت بهتر برخلاف اکثر بازیهایی که شاهد آن هستیم، پروانه با یک داستان نهچندان عمقی یک روایت داستانی بسیار عالی و عمقی را به بازیکن نمایش میدهد.
۳- تراتئون
تراتئون داستان جنگجویی به نام مهرداد را روایت میکند که برای دفاع از سرزمین خود سیستان به سپاه فرماندهای به نام بوراس میپیوندد. سپس مأموریتی دریافت میکند تا محمولهای را به زابل ببرد و اتفاقات داستان از همینجا شروع میشود و شما در مسیر خود برای رسیدن به زابل با موجوداتی که از زیر خاک برمیخیزند و همچنین راهزنانی که قصد غارت کاروان شما را دارند روبرو میشوید. ماجراها به همین شکل در سیستان و محیطهای مختلفی دیگری جریان دارند و داستان مرموزی را به شما ارائه میدهد تا شما را به ادامه بازی ترغیب کند.
برخلاف دو بازی قبلی تنها نقطه مثبت تراتئون پس از گرافیک نسبتاً خوب، داستان آن است. یک داستان بسیار جذاب و یک روایت سرگرمکننده اما دلیل اینکه این بازی در رتبه سوم بازیهای نقشآفرینی مطرح شد پایان آن است؛ زیرا در زمانی که واقعاً مشتاق هستید و جذب بازی شدهاید ناگهان با پایان تراتئون مواجه میشوید و در انتظار نسخه بعدی که به نظر میآید هیچگاه ساخته نخواهد شد میمانید.
در سبک ماجراجویی
با توجه به این که در بازیهای ماجراجویی اساسیترین اصل برای ساخت بازی، داستان آن است درنتیجه نمیتوان به داستان یک بازی در این سبک ایراد خاصی وارد کرد اما قطعاً در این میان بهترینهایی نیز وجود دارند که در این مقاله به دو عنوان برتر اشاره میشود.
۱- قتل در کوچههای تهران ۲
قتل در کوچههای تهران ۲ شما را در نقش یک کارآگاه قرار میدهد که با پروندهای پیچیده از قتلهای سریالی روبرو میشود. داستان بازی از این قرار است که مظنون پرونده، جمشید فرخی پس از مصرف مواد مخدر به مقدار زیاد، دچار توهم شده و دست به قتل همسر و کودک خردسال خود میزند. او سپس از محل جرم فرار کرده و تصمیم میگیرد تمام افرادی که باعث شدند او به اعتیاد دچار شود و دست به قتل خانواده خود بزند به قتل برساند.
در این میان شخصیت اصلی بازی که یک کارآگاه خبره است که با وقوع اولین قتل، باخبر شده و سعی دارد با بررسی شواهد به این قتلها پایان بدهد. با پیشرفت در بازی، پرونده این قتلها با زندگی گذشته کارآگاه افشار، گره میخورد و یک داستانِ کاملاً معماگونه را به شما ارائه میدهد. بازی دو پایان مختلف دارد که به جمعبندی شما پیش از پایان بازی بستگی دارد و اگر بتوانید همهچیز را درست حدس بزنید با پایان خوب بازی مواجه میشوید.
۲- مموراندا
مموراندا پیش از اینکه یک بازی ماجراجویی باشد یک بازی روانشناسی شده است. شما با شخصیتی منزوی که در حال دچار شدن به فراموشی نیز هست روبرو هستید و باید از این اتفاق جلوگیری کنید.
با توجه به اینکه داستان مموراندا از کتابهای نویسنده ژاپنی به نام هاروکی موراکامی برگرفتهشده است، شاهد یک داستان غنی هستیم که میتواند بهخوبی بازیکن را با خود همراه کند، به شکلی که متوجه گذر زمان نخواهید شد. بازی معماهای اکثراً پیچیدهای دارد که باعث ایجاد ارتباط بین کاراکترها و موضوعات مختلف میشود. از این رو میتوان مموراندا را بهعنوان یک بازی ماجراجویی که بهشدت مغز شما را درگیر خود میکند معرفی کرد.
در سبک اکشن
۱– ارتشهای فرازمینی
بازی ارتشهای فرازمینی دارای یک داستان متفاوت است که شما را بهجای بردن به گذشته یا روزمرگی به آینده میبرد. در ابتدا یک پیشزمینه داستانی برای بازیکن روایت میشود که به خروج انسانها از زمین اشاره دارد. انسانها دیگر زمین را جایی برای زندگی نمیبینند و درنتیجه به سیاره دیگری سفر میکنند اما نه همه انسانها، عدهای موفق به ترک زمین نمیشوند و این عده در بازی موسوم به ترد شدگان هستند که سعی دارند انتقام خود را از افرادی که موفق به ترک زمین شدهاند بگیرند.
ارتشهای فرازمینی یک روایت مناسب را از این داستانِ کاملاً نوآورانه ارائه میکند اما با شتابزدگی به اتمام میرسد و با یک کات سین بسیار کوتاه بازی به سرانجام میرسد. با این حال نوآوری در داستان این بازی در حدی است که بتوان از پایان گنگ آن چشمپوشی کرد.
اما در پایان اگر بخواهیم در هرکدام از این سبکها قدرت بازیهای ایرانی را بررسی کنیم باید گفت که در سبک ماجراجویی بیشترین موفقیت، در سبک نقشآفرینی موفقیت مناسب و در سبک اکشن ضعیفترین داستانها را شاهد هستیم.