نقد و بررسی گرشاسپ: راز اژدها

گرشاسپ: راز اژدها روایت تلاش پهلوانی به نام گرشاسپ برای دستیابی به سلاحی ارزشمند است. با گیمین همراه باشید تا به ‌نقد و بررسی این بازی بپردازیم.

داستان بازی گرشاسپ: راز اژدها به افسانه‌های شاهنامه بازمی‌گردد، کاراکتر اصلی بازی یعنی گرشاسپ به همراه برادرش راهی سرزمینی پر از خطر می‌گردد تا به سلاحی قدرتمند به نام گرز ثریت دست پیدا کند؛ شاید باورتان نشود اما تنها و تنها داستان بازی به همین هدف بسنده می‌کند. شما در طول انجام بازی شاهد هیچ پیچیدگی داستانی نیستید و از ابتدا تا انتهای بازی در حال روبرویی با دشمنانی هستید که در مسیر شما برای دستیابی به گرز ایستاده‌اند.

بازی چیزی در حدود دو ساعت گیم پلی را به شما نمایش می‌دهد اما با وجود کوتاه بودن مدت‌زمان گیم پلی، شاهد یک بازی بسیار پرمحتوا هستیم که به‌هیچ‌وجه خسته‌کننده نیست. در کلِ بازی شما با ۶ نوع دشمن روبرو می‌شوید که هرکدام درجه سختی خود را دارند و شاهد یک‌ روند صعودی چالش‌ برانگیز در گیم پلی بازی هستیم به‌طوری که تجربه، مهارت و درجه سلامتی گرشاسپ نیز در طول بازی افزایش می‌یابد.

چیزی به اسم درخت مهارت یا هر مکانیزم دیگر برای به دست آوردن مهارت‌ها در بازی وجود ندارد اما هرچه دشمنان بیشتری را از بین ببرید، تجربه بیشتری کسب می‌کنید و در همین موازات، فنون جدیدی برای مبارزات می‌آموزید که در شکست دادن دشمنان و پیشرفت بازی تأثیر نسبتاً بالایی دارند. همچنین با کسب کردن دانه‌های آبی‌ رنگی به نام هوم، نوار سلامتی گرشاسپ افزایش میابد.

مکان‌های مخصوصی برای کسب سلامتی، تجربه و ذخیره در بازی وجود دارند که به‌ صورت کاملاً منطقی چینش شده‌اند و پس از مرگ توسط یک دشمن قدرتمند شاهد بازگشت به خیلی عقب‌تر از رویارویی با همان دشمن نیستید.

دست‌نوشته‌هایی در بازی وجود دارند که مطالعه آن‌ها می‌تواند به آشنایی بیشتر شما با محیطی که در آن قرار دارید کمک کنند اما به ‌هیچ‌وجه به تکمیلِ داستان بازی کمکی نمی‌کنند و با وجود این دست‌نوشته‌ها، داستان بازی همچنان گنگ و ناقص است. همچنین بازی دارای دو محیط کلی جنگل و قلعه اژدها است که مدام در حال جابه‌جایی در این دو منطقه هستید تا محیط بازی خسته‌کننده به نظر نرسد.

گیم پلی بازی بسیار پرمحتوا است و علاوه بر مبارزه با دشمنان متنوع، شاهد مکانیزم‌هایی همچون جابه‌جایی بین طبقات دژ با استفاده از لوح‌هایی که در طول بازی به دست میاورید، عبور از تله‌های کشنده، استفاده از تله‌های موجود در بازی به نفع خود و برای نابودی راحت‌تر دشمنان، پرش از روی دیوارها و صخره‌ها، استفاده از منجنیق (که شرکت سازنده می‌توانست مانور بیشتری رو این مکانیزم بدهد) و… هستید.

اما در گیم پلی بازی نیز شاهد نواقصی همچون دوربین آزاردهنده، باگ‌هایی همچون گیرکردن در زمین (که با وجود تعداد کم می‌توانند به تجربه کلی بازی لطمه وارد کنند)، انیمیشن بسیار بد در پرش بازی، استفاده از تنها یک سلاح برای مبارزه با دشمنان و یک سلاح درون مچ‌بند برای تمام کردن کار دشمنان قدرتمندتر هستیم.

دیالوگ‌ها و کات سین‌ها در بازی سعی دارند ضمن روایت داستان، حس نفرت دیوها نسبت به انسان‌ها را نشان داده و همچنین حس انتقام‌جویی را در بازیکن برانگیزند و دلیلی برای ادامه بازی به گیمر بدهند که می‌توان گفت در این کار توانسته‌اند تا حد اندکی موفق عمل کنند و دلیلی برای رها نکردن بازی به بازیکن بدهند.

صداگذاری بازی مخصوصاً در مبارزات عالی کارشده و به افزایش هیجان در بازی کمک شایانی می‌کند. موسیقی بازی نیز باعث درک بهتر بازیکن از اتمسفر محیط اطراف خود می‌شود.