نقد و بررسی بازی گذرگاه ۵

 

بازی‌های شوتر اول شخص، جایگاه خیلی ویژه‌ای بین گیمرهای سراسر جهان دارد و موبایل گیمرها هم از این قاعده مستثنی نیستند و امروزه شاهد بازی‌های بسیار خوبی در این سبک برای پلتفرم موبایل هستیم.

البته می‌توان گفت که بازیسازان ایرانی در این سبک، هنوز راه بسیار درازی را دارند و بازی‌های ایرانی‌ای که توانسته باشند استانداردهای یک بازی اکشن شوتر اول شخص را رعایت کند، چه در موبایل و چه در پلتفرم‌های دیگر، بسیار کم است.

شاید سری بازی گذرگاه، لااقل برای موبایل گیمرها، نامی آشنا و قدیمی باشد که توانست به عنوان یک بازی تیراندازی در پلتفرم موبایل، مخاطبان زیادی را جذب خود کند.

اگرچه ممکن است به مذاق بعضی از گیمرها خوش نیاید که یک بازی، ۵ سری از آن ساخته شده باشد و برای مثال، نام بازی گذرگاه n برایشان آزاردهنده باشد، اما برای سازنده‌ی یک اثر، این قابلیت می‌تواند یک گزینه‌ی خوبی برای مارکتینگ بازی خود باشد که خیلی از صاحب اثران بازی‌های ویدیویی و فیلم‌های سینمایی و… از این روش استفاده می‌کنند.

داستانی زیبا اما بی‌هیچ روایتی…

داستان بازی روایت ۳ شهید مرزبان است که به صورت شگفت‌انگیز و دلاورانه از خاک ایران‌زمین تا تمام جان خود در برابر دشمن، ایستادگی کردند.

 در تاریخ ۳ شهریور ۱۳۲۰، ارتش متفقین از منطقه‌ی مرزی جلفا و پل آهنی ارس، وارد خاک ایران شدند. در این هنگام، سه مرزبان ژاندارمری ایران به نام‌های، شهید سرجوخه ملک محمدی، شهید محمد راثی هاشمی و شهید عبدالله شهریاری، وظیفه‌ی حفاظت از مرز جلفا را بر عهده داشتند.

این سه شهید به دلیل اشراف بر پل توانستند ارتش متفقین را برای ۴۸ ساعت متوقف کنند. نیروهای متفقین، در نهایت با به شهادت رساندن این سه مرزبان، موفق به عبور از ارس و ورود به خاک ایران شدند. مقاومت شجاعانه این سه سرباز، چنان تأثیری بر ارتش متجاوز گذاشت که پیکر پاک آنان در همان محل مقاومت، با احترام نظامی به خاک سپرده شد.

داستان بازی از آن دسته از داستان‌هایی است که وقتی بیگانگان، تاریخ باشکوه ایران را تحریف می‌کنند، باید این بازی را به آن‌ها نشان داد تا معنای مقاومت و شجاعت را یاد گیرند.

در انتخاب داستان بازی، واقعاً به آرمینا گیمز باید تبریک گفت که داستانی کاملاً مختص به این نوع سبک از بازی انتخاب کردند، داستانی هرچند در متن کوتاه اما بسیار عمقی؛ به طوری که می‌تواند به تمام جهانیان نشان دهد که با کمترین افراد و کمترین امکانات، می‌توان مانند یک پهلوان در هر عرصه‌ای جنگید تا به هدف خود رسید.

می‌توان گفت که در بازی‌هایی در این سبک و برای پلتفرم موبایل، خیلی نباید انتظار روایت خاصی از داستان بازی را داشته باشیم، اما گذرگاه ۵ از خیلی از ویژگی‌هایی که می‌توانست برای روایت بازی استفاده کند، بهره نبرده است و حتی در صفحه بارگذاری بازی، خیلی بهتر می‌شد که بخشی از بازی را روایت کرد.

در واقع بازی گذرگاه ۵، از هیچ المانی برای روایت بازی استفاده نکرده است و شما نمی‌توانید با داستان بسیار زیبای بازی ارتباط برقرار کنید و اطلاعات بیشتری از چند خطی که قبل از شروع بازی به شما گفته است به دست آورید؛ درکل می‌توان گفت که حس آن جنگ شجاعانه ۴۸ ساعته به گیمر منتقل نمی‌شود.

گرافیک بازی می‌تواند شما را گول بزند!

وقتی عکس‌های بازی گذرگاه ۵ را مشاهده می‌کنید، گرافیک بازی توقع شما را بسیار بالا می‌برد و کاملاً می‌تواند شما را برای خرید بازی، جلب خود کند.

از حق که نگذریم، با اینکه محیط‌هایی که در آن بازی جریان دارد، کم هستند اما می‌توان گفت آرمینا گیمز، بسیار عالی به گرافیک بازی پرداخته است و توانسته گرافیک قابل‌قبول و چشم‌گیری را به وجود آورد.

رابط کاربری بازی هم آشنا است و شامل خسارت به سنگر، میزان سلامتی، قطع کردن صدای بازی، تعداد خشاب و تعداد گلوله‌های خشاب اسلحه، هدف‌گیری، شلیک و حرکت است.

نکته‌ی قابل توجه دیگر این است که بازی گذرگاه ۵ با داشتن گرافیک بسیار خوب، نیاز به سخت‌افزار خاصی ندارد و می‌توانید بازی را با یک تلفن همراه متوسط، به راحتی اجرا کنید.

گیم پلی بازی قابل‌قبول است اما ویژگی‌های خاصی ندارد

بازی در هر مرحله، موج حمله دارد و به محض تمام شدن موج حمله، ۵ ثانیه فرصت دارید تا بسته‌ای که حس می‌کنید نیاز دارید را انتخاب کنید. بسته‌های بازی شامل ۶ تا خشاب گلوله، تعمیر ۲۰ درصدی سنگر و افزایش ۲۰ درصدی سلامتی است.

 این ویژگی، در روند بازی بسیار تأثیرگذار و مهم است و از عواملی هست که امکان این را به شما می‌دهد که مرحله بازی را با موفقیت تمام کنید یا اینکه به سرعت ببازید.

همانطور که گفتیم، داستان بازی روایت ۳ شهید دلاور است و آرمینا گیمز برای هرکدام از این ۳ شهید، گیم پلی متفاوتی را با حالت‌های روز و شب طراحی کرده است.

گیم پلی اولین شهید در بازی، طوری است که دشمنان در روی پل، به طرف سنگر شما نزدیک می‌شوند و شما باید از پیشروی آنان جلوگیری کنید و در مواقعی هم در سنگر کمین بگیرید.

وقتی به پایین سنگر می‌آیید، دیگر به خودتان آسیب نمی‌رسد اما سنگری که شما در آن کمین کرده‌اید، آسیب شدیدی می‌بیند.

گیم پلی دومین شهید در بازی، علاوه بر اینکه دشمنان از روی پل به سوی شما یورش می‌برند، بعضی از دشمنان دیگر، در سنگر کمین می‌گیرند و وقتی از سنگر خود خارج می‌شوند تا به شما حمله کنند، بازی با قرار دادن یک دایره قرمز، محل کمین آن‌ها را نشان می‌دهد.

در این مراحل از بازی، سنگر گرفتن بسیار مهم است و اگر نتوانید در مواقع مناسب، کمین بگیرید، قطعاً نمی‌توانید این نوع از مراحل بازی را به اتمام برسانید.

گیم پلی سومین و آخرین شهید، کاملاً متفاوت است، به طوری که دشمنان به شما تیری نمی‌زنند و از قسمت شرقی رودخانه ارس، در حال حرکت به سمت ورودی پل هستند و باید از رسیدن آن‌ها به پل مانع شوید، همینطور عبور هر دشمن، ۲۰ درصد از درجه خسارت را کم می‌کند.

در بازی، دست شما کاملاً بسته است و تنها یک سلاح دارید که می‌توانید از آن استفاده کنید و همینطور وسایل جانبی‌ مانند نارنجک و… ندارید.

از مشکلات گیم پلی بازی بجز نداشتن تنوع، می‌توان به نداشتن حالت ریلود (Reload) اسلحه به صورتی که هر وقت بخواهید، بتوانید خشاب اسلحه را پر کنید که در روند مبارزه با دشمن بسیار تأثیرگذار است؛ اما در گذرگاه ۵ وقتی که تیرهای خشابتان تمام می‌شود، بازی به صورت خودکار اسلحه شما را ریلود می‌کند.

موسیقی کاملاً با بازی سازگار است ولی…

از همان اولی که وارد منو بازی می‌شوید، موسیقی حماسی بازی شما را جذب خود می‌کند و هیجان مضاعفی را به شما می‌دهد و کاملاً با داستان بازی تطابق دارد.

در گیم پلی بازی هم موسیقی بسیار خوبی کار شده است اما خوب بود که در موج‌های حمله‌ی دیگر، موسیقی بازی تغییر می‌کرد تا باعث هیجان بیشتر و تنوع بازی شود، اما متأسفانه اینطور نیست و تنها یک موسیقی در گیم پلی بازی گنجانده شده است که باعث تکراری شدن آن می‌شود.

صداگذاری تنها سلاح بازی قابل‌قبول است اما برای شخصیت‌های بازی و دشمنان، هیچ صداگذاری انجام نشده است.

در بخش موسیقی و صداگذاری بازی، شاهد یک باگ عجیبی بودیم که برای مثال وقتی می‌خواهید درون بازی، نور موبایلتان را زیاد یا کم کنید، تمام صداهای بازی کاملاً قطع می‌شود و شما مجبورید از بازی خارج شوید و دوباره به بازی برگردید.